قالب پرشین بلاگ


دختر آفتاب
Links

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دختر آفتاب و آدرس sunnygirl.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





                                          به نام خدا

1_يقه اولين خواستگار رو بچسبيد كه شايد تنها شتر بخت شما باشه. 


 2_ناز و لفت و ليس رو بذاريد كنار. 


 3_در معرض ديد باشيد، گذشت اون زمان كه مي‌گفتن: من اون دختر نارنج و ترنجم كه از آفتاب و از سايه مي رنجم


4_ سن ازدواج رو بيارين پايين، همون 17 يا 18 خوبه. بالاتر كه برين همچين بگي نگي از دهن مي‌افتين.


 5_تموم دوست پسراتونو تهديد به ازدواج كنيد، اگه موندن چه بهتر، نموندن دورشون رو درز بكشيد.


 6_ دعاي باز شدن بخت رو دور گردنتون آويزون كنيد، يه وقت كتابشو دور گردنتون آويزون نكنيد كه گردن لطيفتون كج مي‌شه


 7_ پسر‌هاي فاميل بهترين و در دسترس‌ترين طعمه‌ها هستند، رو هوا بقاپيدشون.


 8_ رو شكل و شمايل ظاهري پسرها زياد حساسيت به خرج نديد، پسرهاي خوشگل، هستن دچار مشكل...!!نیما خانم خوشگله گی سویکیشون...لول


 9_توي اجتماع بر بخوريد، با مردم قاطي شيد، با ننه صغرا و بي‌بي عذرا نشست و برخاست كنيد، همينا هستن كه شادوماد مي‌سازن واستون.


 10_ يه كم به خودتون برسيد، منظورم آرايش و برداشتن زير ابرو و ريمل و پودر و سايه و كرم شب و روز و ماسك خيار و فر مژه و خط لب و خط چشم و... نيست. حداقل قيافه يه آدم رو داشته باشيد.


 11_در پوشش دقت كنيد، لباس چسب و كوتاه فقط آدماي بوالهوس رو دورتون جمع مي كنه، يه پوشش سنگين و اندكي رنگين با حفظ معيارهاي دوماد پسند بهترينه.


 12_مهمون كه مياد قايم نشيد، چاي ببريد، پذيرايي كنيد، خلاصه يه چشمه بياين كه بعله ما هم هستيم.


 13_ سعي كنين از هر انگشتتون هفت نوع هنر بباره كه مامانه بتونه جلوي در و همسايه قر و قميش بياد كه دخترم قربونش برم اينجوريه و اونجوريه...


 14_تا مامانه و باباهه مي‌گن دخترمون ديگه وقته عروسيشه مثل لبوي نپخته سرخ نشين و در بريد، در حركات و سكناتتون اين نظر رو تاييد كنيد و دنبالشو بگيريد.


15_ بلاخره اگه خداي نكرده مي‌خواين جزو اون يك ميليون و هفت صد هزار دختر بي شوهر نباشيد (تازه اگه همه پسراي اين مملكت دوماد شن، كه نمي شن) هر چي داريد، رو كنيد، منظورم اعضا و جوارحتون نيست منظورم كمالات و هنر مندياتتونه.


 16_ و اينو بگم كه از هيچ دوره زندگيتون به اندازه وقتي كه با نامزد محبوبتون زير سايه درخت توي يه پارك خلوت داريد معاشقه مي كنيد لذت نخواهيد برد، حالا به بعدنش كار
ندارم)منضورم رو تخت خواب نيستا)


17_اگه كسيرو دوسش دارين برين خواستگاريش (نكته:اين كار ريسكش خيلي بالاس اگه شازده بگه نه سوجه خنده 1سال فاميلاتون رديفه)


18_حداقل يه 206 داشته باشين كه طرف به خاطر ماشين هم كه شده بياد 2تا بشين بده 9 ماه 3 تا بشين


19_اون يارو كه با اسب سفيد ميادوبي خيال شين


20_...و آخرين توصيه اينكه عوض اينكه توي جريانات عشقي خيابوني و زودگذر غرق بشيد و مثل كبك سرتونو زير برف كنيد يه خورده به فكر زندگي
آينده‌تون بشيد و اينقدر از اين دست به اون دست نريد چون كثيف مي‌شيد، مي پكيد
پسرهای ترشیده که دنبال زن می گردند
توصیه های کاربردی،مخصوصه پسر هایی که زن گیرشون نمییاد:
نکته :این مورد را همه پسر ها بخونند چون شاملِ همه میشه.
1.اولین دختری که به تورتون خورد ازش شماره بگیرند (ولی چون در این کار استعداد ندارید بهتره دور اینکار را خط ِ قرمز بکشید)
2.اگه خواستید دختری را زیره نظر بگیرید (که بیخود کردی) باید زیر چشمی طوری که متوجه شما نشه زیره نظرش بگیری...
نکته:چون در این کار هم مثل مورد ِ (1) ..... ندارید ، بهتره عینک بزنید.
3.اگه دختری را دیدید که تنها نشسته سَرِ صحبت را باهاش باز کنید
و به مورد ِ (1) مراجعه کنید .
نکته: قبلش دورو بر تان را یه نگاهی بندازید چون ممکنه یه دفعه ای یه دست از عقب اون گردن ِ نسبتاَ نحیفتان را بچلاند.
4.به هر دختری که رسیدید سلام کنید و خود را بچه مثبت نشون بدید
ولی مواظب بعضی لنگه کفش ها باشید.
5.اگه خواستگاری هر دختری رفتید و جواب رَد شنیدید نااُمید نشوید خواستگاری یکی دیگه بروید گرچه بازم جوابِ رَد می شنوید.( پسر بايد پورو باشه)
6.اگه یه دختری را خیلی دوست دارید ولی به شما محل نمی ده، با یه دختره دیگه بیرون برید طوری که اون شما را ببینه .
نکته:که در این صورت نه تنها به شما دیگه محل نمی ده ،تا کفش هم نثارتان می کنه.
7.تا می توانید سن ازدواج را ببرید بالا چون دخترها،دختر ِنارنج و ترنج اند که ازآفتاب و سایه می رنجند.
اگرچه ریسکش خیلی بالا است, ممکن دیگه کسی بهتون دختر نده،
چون ترشی هم تاریخ اِنقضا داره,تا یه حدی می توان تحملش کرد.
نکته:در صورت موفّق نشدن در این مورد یه ظرف حتماً آماده کنید.
حتماً میپرسی برای چی؟ خوب دیگه، برای ترشی.(ادم كه انقد خرفت نميشه)
8.اینقدر سرِ کوچه و خیابون ها کیشیک نکشید,که شاید شتر بخت رد بشه و شما بهش التماس کنید که شاید در خونه شما هم بخوابه .
نکته:ممکنه شتر بخت را با شتر ؟ اشتباه بگیرید واونم بخوابه و دیگه بلند نشه.که در این صورت(فاتحه مع صلوات)...
9.اگه دانشجو(یا سرباز) هستید,از خوردن غذاهای اونجا جداً خود داری کنید چون همون یه ذرّه همت را هم اَزِتون میگیره.به جاش موز معجون بخوريد
اين مورد مخصوص امير حجواني
10.اگه قیافه نداری،اشکال نداره عوضش ماشین داری ...
چی؟!!ماشین نداری... اشکال نداره عوضش خونه داری...
بازم چی؟!! خونه هم نداری...خوب مشکلی نیست چون کار ِ،را که داری بعداً هم؛میشه خونه و ماشین خرید.
وای نگو که کار هم نداری!!! ترشی هم که اُفتادی، پس بهتره بری یه جایی خودت را گمو گور کُنی.
11.یه توصیه : اگه قیافه نداری؛ نری... ابروهات را برداری،صورتت را تیغ بزنی، یکمی از لوازم آرایشی مامان جونت کش بری، همین جوری خوبی (فقط یکمی سرو وَعظت را درست کن).
12.اگه از دوست دختر و هم دانشجویی به جایی نرسیدی چاره ای نداری جزء این که، بری سراغ همون دخترها فامیل...
13.اگه از قبل سابقه ات خراب نباشد کارت زیاد هم مشکل نیست، ولی... شما که تو 7 آسمون یه ستاره هم ندارید کارتون خیلی مشکله اما من کُمکتان میکنم :
تنها لطفی که میتونم بکنم اینه که هُلتون بدم، که در این صورت هم ممکنه از چاه در بیاند و بی یُفتید تو درّه (خوب عوضش از دست یکی از سیریش ها راحت می شیم).
14.اگه از هیچ کدوم از این ها به نتیجه نرسیدی حتماً مشکل از خودت است بهتره بری پیشه یه روانپزشک اگه اون گفت مشکلی نداری!!! آخه... پس بد شانس هستی، برو خودت را دخیل کن به یکی از این اما
مزاده ها شاید حاجت بگیری(دیگه باقیش با خداست و ما هم دیگه دخالت نمی کنیم).
 
[ جمعه 27 آبان 1390برچسب:, ] [ 11:50 ] [ مهدیه سادات ]

                                               به نام خدا

عشق و عاشق
یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا
می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان
کنید؟برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را
معنا می کنند.برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های
دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند.شماری دیگر هم
گفتند «با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از
خوشبختی» را راه بیان عشق می دانند.
 
در آن بین ، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه
خود را برای ابراز عشق بیان کند، داستان کوتاهی تعریف
کرد: یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس
بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند.آنان وقتی به
بالای تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند.
 
یک ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره
شده بود.شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر
راهی برای فرار نبود.
 
رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات
کوچک ترین حرکتی نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان حرکت
کرد..همان لحظه، مرد زیست شناس فریادزنان فرار کرد و
همسرش را تنها گذاشت.بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید
و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید.ببر
رفت و زن زنده ماند.
داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به
محکوم کردن آن مرد پسرک  اما پرسید : آیا می دانید آن مرد در
لحظه های آخر زندگی اش چه فریاد می زد؟
 
بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او
را تنها گذاشته است 
پسرک جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که «عزیزم ، تو
بهترین مونسم بودی.از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو
پدرت همیشه عاشقت بود. 
قطره های بلورین اشک، صورت پسرک را خیس کرده بود که
ادامه داد: همه زیست شناسان می دانند ببر فقط به کسی
حمله می کند که حرکتی انجام می دهد و یا فرار می کند.پدر
من در آن لحظه وحشتناک ، با فدا کردن جانش پیش مرگ
مادرم شد و او را نجات داد.این صادقانه ترین و بی ریاترین
ترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود
 
[ جمعه 26 آبان 1390برچسب:, ] [ 11:38 ] [ مهدیه سادات ]

 

مردی کنار بیراهه ای ایستاده بود.
ابلیس را دید که با انواع طنابها به دوش درگذر است.
کنجکاو شد و پرسید: ای ابلیس ، این طنابها برای چیست؟
جواب داد: برای اسارت آدمیزاد.
طنابهای نازک برای افراد ضعیف النفس و سست ایمان ،
طناب های کلفت هم برای آنانی که دیر وسوسه می شوند.
سپس از کیسه ای طناب های پاره شده را بیرون ریخت و گفت:
اینها را هم انسان های باایمان که راضی به رضای خدایند و اعتماد به نفس داشتند، پاره کرده اند و اسارت را نپذیرفتند.
مرد گفت طناب من کدام است ؟
ابلیس گفت : اگر کمکم کنی که این ریسمان های پاره را گره زنم،
خطای تو را به حساب دیگران می گذارم …
مرد قبول کرد .
ابلیس خنده کنان گفت :
عجب ، با این ریسمان های پاره هم می شود انسان هایی چون تو را به بندگی گرفت
 
[ جمعه 25 آبان 1390برچسب:, ] [ 11:36 ] [ مهدیه سادات ]

 

                                                         به نام خدا
پنجاه راه بازی با اعصاب دیگران
.روزهاي تعطيل مثل بقيه روزها ساعتتون رو كوك كنين تا همه از خواب بپرن
.سر چهارراه وقتي چراغ سبز شد دستتون رو روي بوق بذارين تا جلويي ها زود تر راه بيفتند
.وقتي ميخواين برين دست به آب با صداي بلند به اطلاع همه برسونين
.وقتي از کسي آدرسي رو مي پرسين بلافاصله بعد از جواب دادنش جلوي چشمش از يه نفر ديگه بپرسين
.کرايه تاکسي رو بعد از پياده شدن و گشتن تمام جيبهاتون به صورت اسکناس هزاري پرداخت کنيد
.همسرتون رو با اسم همسر قبليتون صدا بزنين
.جدول نيمه تموم دوستتون رو حل کنين
.روي اتوبان و جاده روي لاين منتهي اليه سمت چپ با سرعت پنجاه کيلومتر در ساعت حرکت کنين
.وقتي عده زيادي مشغول تماشاي تلويزيون هستند مرتب کانال رو عوض کنين
.از بستني فروشي بخواين که اسم پنجاه و چهار نوع بستني رو براتون بگه
.در يک جمع سوپ يا چايي رو با هورت کشيدن نوش جان کنين
.به کسي که دندون مصنوعي داره بلال تعارف کنين
.وقتي از آسانسور پياده ميشين دکمه هاي تمام طبقات رو بزنين و محل رو ترک کنين
.وقتي با بچه ها بازي فکري مي کنين سعي کنين از اونها ببرين
.موقع ناهارتوي يک جمع جزئيات تهوع وگلاب به روتون استفراغي که چند روز پيش داشتين رو با آب و تاب تعريف کنين
.ايده هاي ديگران رو به اسم خودتون به کار ببرين
.بوتيک چي رو وادار کنيد شونصد رنگ و نوع مختلف پيراهنهاشو باز کنه و نشونتون بده و بعد بگين هيچ کدوم جالب نيست و سريع خارج بشين
.شمع هاي کيک تولد ديگران رو فوت کنين
.اگر سر دوستتون طاسه مرتب از آرايشگرتون تعريف کنين
.وقتي کسي لباس تازه مي خره بهش بگين خيلي گرون خريده و سرش کلاه رفته
.صابون رو هميشه کف وان حموم جا بذارين
.روي ماشينتون بوقهاي شيپوري نصب کنين
.وقتي دوستتون رو بعد ازيه مدت طولاني مي بينين بگين چقدر پير شده
.وقتي کسي در جمعي جوک تعريف مي کنه بلافاصله بگين خيلي قديمي بود
.چاقي و شکم بزرگ دوستتون رو مرتب بهش يادآوري کنين
.بادکنک بچه ها رو بترکونين
.مرتب اشتباه لغوي و گرامري ديگران هنگام صحبت رو گوشزد کنين و بهش بخندين
.وقتي دوستتون موهاي سرش رو کوتاه ميکنه بهش بگين موي بلند بيشتر بهش مي ياد
.بچه جيغ جيغوي خودتون رو به سينما ببرين
.کليد آپارتمان طبقه سيزدهم تون رو توي ماشين جا بذارين و وقتي به در آپارتمان رسيدين يادتون بياد! ﴿اين راه هم جنبه هايي از مازوخيسم در بر داره
.ايميل هاي فورواردي دوستتون رو هميشه براي خودش فوروارد كنين
.توي كنسرتهاي موسيقي بزرگ و هنري ، بي موقع دست بزنين
.هر جايي كه مي تونين ، آدامس جويده شده تون رو جا بذارين! ﴿توي دستكش دوستتون بهتره
.حبه قند نيمه جويده و خيستون رو دوباره توي قنددون بذارين
.نصف شبها با صداي بلند توي خواب حرف بزنين
.دوستتون كه پاش توي گچه رو به فوتبال بازي كردن دعوت كنين
.عكسهاي عروسي دوستتون رو با دستهاي چرب تماشا كنين
.پيچهاي كوك گيتار دوستتون رو كه ۵ دقيقه ديگه اجراي برنامه داره حداقل ۲۷۰ درجه در جهات مختلف بچرخونين
.با يه پيتزا فروشي تماس بگيرين و شماره تلفن پيتزا فروشي روبروييش كه اونطرف خيابونه رو بپرسين
.شيشه هاي سس گوجه فرنگي و هات سس فلفل رو عوض كنين
.موقع عكس رسمي انداختن براي هر كس جلوتونه شاخ بذارين
.توي ظرفهاي آجيل براي مهموناتون فقط پسته ها و فندقهاي دهان بسته بذارين
.شونصد بار به دستگاه پيغام گير تلفن دوستتون زنگ بزنين و داستان خاله سوسكه رو تعريف كنين
.توي روزهاي باروني با ماشينتون با سرعت از وسط آبهاي جمع شده رد بشين
.توي جاي كارت دستگاههاي عابر بانك چوب كبريت فرو كنين
.جاي برچسبهاي قرمز و آبي شيرهاي آب توالت هتل ها رو عوض كنين
.يكي از پايه هاي صندلي معلم يا استادتون رو لق كنين
.توي مهموني ها مرتب از بچه چهار ساله تون بخواين كه هر چي شعر بلده بخونه
.چراغ توالتي كه مشتري داره و كليد چراغش بيرونه رو خاموش كنين
.ورقهاي جزوه ء ۳۰۰ صفحه اي دوستتون كه ازش گرفتين زيراكس كنين رو قاطي پاتي بذارين ، يه بر هم بزنين ، بعد بهش پس بدين
 
 
 
[ جمعه 24 آبان 1390برچسب:, ] [ 11:35 ] [ مهدیه سادات ]

 

طنز
سفر زیارتی ، سیاحتی و همیشگی آخرت!!!
ابتدا گذرنامه زیر را تكمیل كنید:
نام:انسان                  نام خانوادگی: آدمی زاد           نام پدر: آدم               
نام مادر: حوا             لقب: اشرف مخلوقات             نژاد: خاكی
صادره از: دنیا          
ساكن: كهكشان راه شیری ، منظومه شمسی ، زمین              
ساعت حركت و پرواز: هر وقت كه خدا صلاح بداند                      
مكان: بهشت ، اگر نشد جهنم
                                          وسایل مورد نیاز:
1-دو متر پارچه سفید   2-عمل نیك               3-انجام واجبات و ترك محرمات
4-امر به معروف و نهی از منكر        5-دعای والدین و مومنین                  6-نماز اول وقت
7-ولایت ائمه اطهار              8-اعمال صالح و تقوا
                                                     ملاحظات:
1.خواهشمند است جهت رفاه حال خود خمس و زكات را قبل از پرواز پرداخت نمایید.
2.از آوردن ثروت ، مقام ، منزل ، ماشین ، حتی داخل فرودگاه جداٌ خودداری نمایید.
3.حتماٌ قبل از حركت به بستگان خود توضیح دهید تا از آوردن دسته گلهای سنگین ، سنگ قبر گران و تجملا تی و نیز مراسم پرخرج و غیره خودداری نمایند.
4.جهت یادگاری قبل از پرواز اموال خود را بین فرزندان و امور فقرا و مستضعفین مشخص نمایید.
5.از آوردن بار اضافی از قبیل حق الناس ، غیبت ، تهمت و غیره جداٌ خودداری نمایید.
جهت كسب اطلاعات بیشتر به قرآن و سنت پیامبر (ص) مراجعه نمایید.
تماس و مشاوره به صورت شبانه روزی ، رایگان ، مستقیم و بدون وقت قبلی می باشد.
در صورتیكه قبل از پرواز به مشكلی برخوردید با شماره های زیر تماس حاصل فرمایید.
186سوره بقره-45سوره نساء – 129 سوره توبه – 55 سوره اعراف – 2و3 سوره الطلا ق
امیدواریم سفر آسوده ای در پیش داشته باشید.
                                                                              سرپرست كاروان-حضرت عزرائیل 
 
[ جمعه 23 آبان 1390برچسب:, ] [ 11:29 ] [ مهدیه سادات ]

                                      به نام خدا

 
روزی شاگردی به استاد خویش گفت: استاد می خواهم یکی از مهمترین خصایص انسان ها را به من بیاموزی؟استاد گفت: واقعا می خواهی آن را فرا گیری؟شاگرد گفت: بله با کمال میل. استاد گفت: پس آماده شو با هم به جایی برویم. شاگرد قبول کرد. استاد شاگرد جوانش را به پارکی که در آن کودکان مشغول بازی بودند، برد. استاد گفت:....

خوب به مکالمات بین کودکان گوش کن. مکالمات بین کودکان به این صورت بود:
-الان نوبت من است که فرار کنم و تو باید دنبال من بدوی.
-نخیر الان نوبت توست که دنبالم بدوی.
-اصلا چرا من هیچوقت نباید فرار کنم؟
و حرف هایی از این قبیل...

استاد ادامه داد: همانطور که شنیدی تمام این کودکان طالب آن بودند که از دست دیگری فرار کنند.انسان نیز این گونه است. او هیچگاه حاضر نیست با شرایط موجود رو به رو شود و دائم در تلاش است از حقایق و واقعیات زندگی خود فرار کند و هرگز کاری برای بهبود زندگی خود انجام نمی دهد. تو از من خواستی یکی از مهم ترین ویزگی های انسان را برای تو بگویم و من آن را در چند کلام خلاصه میکنم: تلاش برای فرار از زندگی.
 
[ جمعه 22 آبان 1390برچسب:, ] [ 11:27 ] [ مهدیه سادات ]

                                     به نام خدا

روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر بود .
علت ناراحتی اش را پرسید . شخص پاسخ داد :
در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم . سلام کردم.
جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت .
و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم .
سقراط گفت : چرا رنجیدی ؟ مرد با تعجب گفت :
خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است .
سقراط پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده
و از درد به خود می پیچد
آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی ؟
مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم .
آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود .
سقراط پرسید :
به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی ؟
مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شفقت .
و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم .
سقراط گفت : همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی .
آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود ؟
و آیا کسی که رفتارش نا درست است ، روانش بیمار نیست ؟
اگر کسی فکر و روانش سالم باشد هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود ؟
بیماری فکری و روان نامش غفلت است.
و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد .
و به او طبیب روح و داروی جان رساند .
پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده .
"
بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است . "


[ جمعه 21 آبان 1390برچسب:, ] [ 11:25 ] [ مهدیه سادات ]

                                                    به نام خدا

پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم
تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…
چشمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت کنید..درضمن این نامه برای شماست..!
دختر نامه رو برداشت.اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد. بازش کرد و درون آن چنین نوشته شده بود:
سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم..امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت)
[ جمعه 20 آبان 1390برچسب:, ] [ 11:23 ] [ مهدیه سادات ]
[ جمعه 19 آبان 1390برچسب:, ] [ 11:16 ] [ مهدیه سادات ]

وقتی کسی را دوست دارید ، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود .

وقتی کسی را دوست دارید ، در کنار او که هستید ، احساس امنیت می کنید .

وقتی کسی را دوست دارید ، حتی با شنیدن صدایش ، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید .

وقتی کسی را دوست دارید ، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید .

وقتی کسی را دوست دارید ، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است .

وقتی کسی را دوست دارید ، شادی اش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی اش برایتان سنگین ترین غم دنیا ست .

وقتی کسی را دوست دارید ، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوا ر است .

وقتی کسی را دوست دارید ، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده اید .

وقتی کسی را دوست دارید ، حاضرید برای خوشحالی اش دست به هرکاری بزنید .

وقتی کسی را دوست دارید ، هر چیزی را که متعلق به اوست ، دوست دارید .

وقتی کسی را دوست دارید ، در مواقعی که به بن بست می رسید ، با صحبت کردن با او به آرامش می رسید .

وقتی کسی را دوست دارید ، برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید .

وقتی کسی را دوست دارید ، حاضرید از خواسته های خود برای شادی او بگذرید .

وقتی کسی را دوست دارید ، به علایق او بیشتر از علایق خود اهمیت می دهید .

وقتی کسی را دوست دارید ، حاضرید به هرجایی بروید فقط او در کنارتان باشد .

وقتی کسی را دوست دارید ، ناخود آگاه برایش احترام خاصی قائل هستید .

وقتی کسی را دوست دارید ، تحمل سختی ها برایتان آسان و دلخوشی های زندگیتان فراوان می شوند .

وقتی کسی را دوست دارید ، او برای شما زیباترین و بهترین خواهد بود اگرچه در واقع چنین نباشد .

وقتی کسی را دوست دارید ، به همه چیز امیدوارانه می نگرید و رسیدن به آرزوهایتان را آسان می شمارید .

وقتی کسی را دوست دارید ، با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس سربلندی می کنید .

وقتی کسی را دوست دارید ، واژه تنهایی برایتان بی معناست .

وقتی کسی را دوست دارید ، آرزوهایتان آرزوهای اوست .

وقتی کسی را دوست دارید ، در دل زمستان هم احساس بهاری بودن دارید .

به راستی دوست داشتن چه زیباست ،این طور نیست ؟

[ جمعه 18 آبان 1390برچسب:, ] [ 11:12 ] [ مهدیه سادات ]
About

به وبلاگ من خوش آمدید
Archive
Blog Custom
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 15
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1